درتظاهرات 18جنوری هالند انچه که گذشت
اشرف هاشمی اشرف هاشمی

با سپاس بیکران ازانجمن افغانهادر هالندکه زحمات خودراکشیده وفریاد علیه بیعدالتی رابه گوش پارلمان ومسولین ذیربط ازطریق همین مظاهرات رساندند.نقش سایتها در پخش و مطلع ساختن همه افغانها قابل تمجیدمیباشد .انچه من دیدم میخواهم خیلی مختصروکوتاه از چشم دیدخودبعرض دوستان برسانم.

ازمدتهاانتظارامروزرامیکشیدم درتماسهای تیلفونی با دوستان در موردش صحبت داشته و بهرگونه با هرکی و درهر کجایی بود میخواستم حرف بزنم وهرکی را در جریان بگذارم. امروز از اول صبح امادگی گرفته با تهیه تکت سوار ترن (ریل) شده یک ساعت قبل از اغازمظاهره انجا رسیدم در صحن استیشن ریل با یکتعداددوستان و اشنایان ادای احترام نموده بعدا دسته دسته بسوی میدان پارلمان در حرکت شدیم با وجودهوای نا مناسب و باران شدیدافغانها جوقه جوقه میامدند .  فضا نهایت گرم و دیدار دوستان چنان صمیمی بود که هیچ کس سردی هوا و باران  را احساس نمیکرد. اشتراک چیان مظاهره بیشتر کسانی بودند که همچو من مشکل بی سرنوشتی رااز سالیان متمادی تحت ماده یی یک اف داشتند خوشبختانه دوستانی مهربانی بودند که بخاطر ابراز دوستی ودلسوزی به این کتگوری  اشتراک داشتند . اشتراک کنندگان از هرسن وسال در بین دیده میشد.ریش سفیدان –موی سفیدان-جوانان و اطفال هم بودواقایان میان سال بیشتر جوانان کمترولی باچنانشورواشتیاق که با موجودیت کم خود نقش بیشتر از بزرگسالان بازی میکردند.

فضا واقعا فضای درد بود دردهای بیکران- از دلها سر میداد وفریاد ها بملکوت اسمان میرسید- چهره ها چنان خسته که گویی اجساد بی روح اند و ناتوانایی در وجود همه بیداد میکشید  . شخصیت های بر جسته که هر کدام انها جز سرمایه های اصلی وطن ماست چنان سالیان متمادی در رنج ومشقت  افسرده شده اندکه گویی هیچ بوده اند  بهترین و سو چه ترین کادر ها و شخصیت ها ی رهبری که جز واقعی افتخارات وطنی ما میباشد چنان در اتش تهمت و بهتان سوخته اند که از خاکستر های شان فریاد بر میخیزد - گوشهای  نا شنوا را بشنیدن و چشم های نا بینا را بدیدن وا میدارد .ظاهرا بیشترین موها و ریشها سفید –پیشانی ها پر چین وحواسها متلاشی.(این حالت را بیشتر کسی درک میتواند که زهر تهمت  نا حق را چشیده باشد).

اما انچه را میخواهم  بیان کنم که شاهد ان بودم باطن و قلب های این انسانها بود –با ان همه رنج و عذاب با ان همه شکنجه و تهمت با انهمه ظلم و استبدادو با انهمه جفا که در حق این وطن دوستان واقعی شده با انهم چنان قلب های شان میتپید و چنان دستان شان پاک استوار ونیرو مند بود که تصور میکردی بالای اینها هیچ رنجی و تهمتی اثر گذار نیست   حقا مطمین میشوی که در چنان مکتبی ابدیده گی را اموخته اند  که بنام ان افتخار میکنی .

وقتی که بدرون شان نگاه میکنی در میابی این همه نیرو مندی و قوت قلب را نه تنهامانند گذشته بلکه بیشتر از گذشته از چشمه سار وجدان های پاک شان دریافته اند پیش از انکه در این میدان بیاییند به محکمه وجدانهای انسانی خود رفته و سند برائت ان را خود اورده اند.

 افتخار و درود بی پایان  به همچو انسانها


January 21st, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها